حتما برای تو هم این مورد پیش اومده که همیشه یک کاری رو با اینکه میدونی به نفعته و برات خوبه؛ عقب بندازی
و برای شروعش هی دست دست کنی . هی بگی از هفته دیگه ؛ یا بذار کارهام رو روبراه کنم بعد سر فرصت شروع میکنم و یا هزار بهانه ریزو درشت که هم من هم تو خوب میدونیم که اینا همش بهانه است و منشا اصلیش تنبلی
لطفا نگوبرات پیش نیامده که اصلا باورم نمیشه
خب منم دیروز بعد از ماهها یا شایدم سالها یکی از اون کارهایی که امروز و فردا میکردم رو شروع کردم ؛ اونم شرکت در یک کلاس بخصوص ورزشی بود
به محض ورود به کلاس فهمیدم که عیر از من و یکی ؛دونفر دیگه بقیه در این کلاس قدیمی هستند . اما معلم مربوطه با اطمینان کامل گفت که مهم نیست و بعد از مدتی کاملا متوجه حرکات میشید وکار شروع شد
منم که از دیشب تصمییم گرفته بودم که تحت هیچ شرایطی دوباره این کار رو عقب ندازم. جو زده شدم و با روحیه بالا در صف روبروی معلم البته در ردیف آخر ایستادم
اما کار از اونجا خراب شد که معلم شروع کرد به توضیح در مورد حرکت دست و پا . و این باعث شد که یک آن به خودم اومدم دیدم کاملا قاطی کردم و بجای انجام دادن تمرینها دارم فکر میکم که پای چپم رو اول بذارم یا راست و اونوقت بود که یک آن فکر کردم که پاهام دارند بهم گره میخورند
خلاصه کار به اونجا رسید که
وقتی تمام کلاس به عقب میچرخیدند من روبروشون قرار میگرفتم تا میومدم برگردم اونا چرخیده بودند طرف معلم .اونا راست میرفتن من چپ . اما همچنان داشتم به خودم دلداری میدادم که ؛ همه اینا از اول اینجوری نبودند حتما اونام اولش قاطی کردند . نیم ساعت دوم کلاس در حالی که عرق میریختم تونستم کمی با کلاس هماهنگ بشم اما نمیدونم چرا بازم بعد از چند دقیقه دوباره جو گرفتم و قدمهامو طوری بلند بر میداشتم و به عقب میرفتم که قطعا اگر در کلاس باز بود یک دوری تو پارگینک بیرون هم میزدم و برمیگشتم . خدا رو شکر که کلاس در داشت
اون موقع که همه کلاس با یک پرش رو به من چرخیدند و به من که با چشمهای متعجب نگاهشون میکردم خیره شدند یک دفعه مثل برق ذهنم رفت به سالها پیش . وقتی که برای اولین بار یک کلاس کامپیوتر در کالج برداشتم
روز اول دیدم که در اون کلاس فقط من مبتدی هستم بقیه شاگردان اکثرا یا کارمندن و آشنا با تایپ و یا جوانانی که بخاطر درس و مشقشون با کامپیوتر و تایپ سری سوا دارند . حالا هم اومده بودند روش های جدید رو یاد بگیرند و دانسته هاشون رو کامل کنن . وقتی که معلم گفت این پاراگراف رو تایپ کنید یک دفعه کل کلاس رو ترق ترق صدای کیبوردبر داشت . بعد از مدت خیلی کوتاهی هم که تایپ کردنشون تموم شد در سکوت کلاس فقط صدای زدن دونه دونه کیبورد من میومد که تق… تق … تق صدا میکرد . اونوقت بود که با تمام سلولهام به اختلاف خودم و بقیه پی بردم . تنها کاری که کردم این بود که از معلم خواستم معطل من نشه تا من خوش خوشک راه بیوفتم و بالاخره هم این اتفاق افتاد
حالا هم مطمئنم که این اتفاق بازم در مورد این کلاس میوفته مهم اینه که شروع کردم
حالا چرا اصلا این موضوع رو برای تو دارم میگم
راستش من روزهای یکشنبه چون بیشتر وقتم رو میذارم برای نوشتن و تهیه و تدارک کارهای سفره اینترنتی؛ بنابراین ترجیح میدم که اونروز برنامه دیگر ی نذارم . اما وقتی که برنامه این کلاس رو گرفتم دیدم فقط یکشنبه هاست منم برای اینکه بازم بهانه دست خودم ندم گفتم عیبی نداره باید این کار طلسمش شکسته بشه
اما الان که برگشتم و دارم اینا رو برات مینویسم کل تنم درد میکنه و یه جورای جَو ؛ ورزش و سلامتی منو گرفته . به همین مناسبت دستور این هفته یک نوشیدنی خوشمزه است که جون میده برای روزایی که تو هم مثل من جَو ورزشکاری بگیردت . اسمش رو هم میذارم « نوشیدنی همت و اراده » که خیلی هم راحته
موادی که برای « نوشیدنی همت و اراده » لازم داری
عشق بمقدار کافی
تصمییم برای انجام دادن کارهای عقب افتاده به اندازه تمام پیمونه های دنیا
گوجه فرنگی تازه پنج شش تا
نعنای تازه سبز و خرم یک فنجون
آب لیموی تازه یک چهارم فنجون
رنده پوست لیمو ترش یک قاشق مربا خوری
نمک و فلفل هر چقدر دوست داری اما فلفل رو بیشتر بریزی بهتره ؛خود دانی
گوجه های تر وتمیز رو چهار قاچ کن و بهمراهی بقیه همراهان در مخلوط کن بریز و درش رو بذار و با خوشی روشنش کن دستت رو درش بذار که خدای نکرده نپاشه بیرون و باعث نا خوشیت بشه
در یک لیوان قشنگ بریزش و در کنار اونی که دوست داری با عشق نوش جان کن
تا دوشنبه دیگه ببین میتونی خودت رو راضی کنی یک کاری رو که همیشه عقب می انداختی رو انجام بدی
برای رسیدن به سفره اینترنتی فیس بوک اینجا کلیک کن
اول از همه بگم که انشاالله موفق باشید مطمئنا این کلاس هم روزی مثل کلاس کامپیوتر خاطره قشنگی میشه و دوم اینکه اتفاقا من هم ا ز دیروز ورزش را شروع کردم البته خودم روی تردمیل ولی به خودم قول دادم که زیرش نزنم تا ببینیم حالا علی الحساب این نوشیدنی رو عصر درست میک نم ممنون
به به فاطی خانم این عالیه
پس نوشیدنی رو هم درست کن و نتیجه اش رو بگو
موفق باشی عزیزم
az toozihatetoon maloome ke classe Aerobic mirid. Manam zamani ke Iran boodam miraftam vavarzeshe morede alagham bood. vaghti neveshtatoon ro khoondam yade khodam to rooze avale class oftadam. Daghighan ye chizi mesle shoma chand martabe badtar. Bade 2-3 hafte hatman rah miyoftid amma say konid be jaye negah kardan be dast o pahatoon be aeiineye robe ro negah konin injoori maghzetoon be tore khodkar harakat ro dorost anjam mmide. Hesabi estefade konid ke be nazare man in varzesh mahshartarin varzeshe donyast.
Albate agar hadsam dorost bashe.
تدا جان ممنون از راهنماییت
من کلاس « زومبا » میرم اما بالاخره توی یک مایه هستند خوشحالم که برات تجدید خاطره شد عزیزم
شاد باشی
آخ آخ لیلا جون این معضل من توی ورزهای هماهنگ هست. تا حالا سه بار کلاس ایروبیک اسم نوشتم و تا آخرش نرفتم. همچین قاطی پاطی می کنم که حرصم در می آد ولی این روزا منم مثل تو جو ورزش گرفتم و شنبه می رم یوگا اسم بنویسم. ببینم با این یکی چطوری تا می کنم. همسری همش می گه این یکی رو تا اخرش برو!!!! امید که با درست کردن و خوردن نوشیدنی باحالی که دستورشو گذاشتی منم جو همت و اراده بگیردم و درست و درمون برم دنبالش. می بوسمت دوست عزیزم 🙂
شادی جان نوشیدنی رو نوش جان کن و برو به کلاس که میدونم ایندفعه نا امید برنمیگردی
شاد باشی و موفق عزیزم
ای جان . تازه کشفت کردم بانو… عجب پر انرژی چه دوست داشتنی چه پر آرامش… ممنون از انرژی مثبتی که با نوشته هات به من دادی… با آرزوی بهترین ها….
به به زومبا… عاشقشم … خود خود انرژی مثبت و هیجانه….0
بانوی مهر عزیز ( شرمنده اسمتون رو نمیدونم ) از اینکه مهمان سفره اینترنتی شدید بسیار خوشحالم
واز اون خوشحالترم که تونستم با نوشته هام بهتون انرژی مثبت بدم
به بلاگ شما هم سر زدم اما متاسفانه نتونستم داخل بشم
براتون آرزوی موفقیت میکنم شاد باشید
بانوی مهر عزیز دقیقا همینطوره که میگید
شاد باشید
سلام میشه آدرس کلاس زومبا رو برام میل کنید
bahare.abbasi69@yahoo.com
ممنون
چشم بهاره جان
شاد باشی