آش و سوپ »
امضای پدر و آش غیر سنتی
همیشه عاشق امضای پدرم بودم نمیدونم چرا دیدن خطهای درهمی که همیشه یکجور در میومدن یک حس اعتماد بهم میداد روزی که پدر بهم گفتن بهتره که برای خودم یک امضا داشته باشم
Read More »كلاس اول و ستاره هاي رنگي
زماني كه من مدرسه ميرفتم رسم نبود كه مثل زمان بچه هام معلمهامون رو با اضافه كردن يك پسوند جون ؛ به اسم كوچيك صدا كنيم همه معلمها رو با پيشوند خانم و اقا
Read More »همه آش دوست دارن ؛ من یک کم بیشتر
همه جای دنیا همیشه مادر پدرا نگرانن و مادر ها یک کم بیشتر همه پدر مادرا به بچه هاشون گیر میدن و مادرا یک کم بیشتر همه پدر مادرا یادشون میره خودشون یکموقع
Read More »نقاشی های قرن پانزدهم و آش جوان پسند
ببینم تو وقتی مجبوری برای یک مدت طولانی تو هواپیما بشینی چکار میکنی ؟ حتما یا کتاب میخونی یا اگه خوش شانس باشی و هواپیما فیلمهای خوبی داشته باشه چندتا فیلم میبینی نینا خاچاطوریان
Read More »سوپ گشنیز؛ تمدد اعصاب
وقتی عصبانی میشی انجام چکاری آرومت میکنه ؟ نه عصبانیت معمولی ؛ عصبانیتی که نتیجه روزها تحت فشار بودن یا تحمل کردن باشه من خودم ظرف و ظروف رو با صدا جابجا میکنم
Read More »لحاف ساتن با طعم آبغوره و آش آبغوره با طعم ساتن
قبلا هم بهت گفته بودم بعضی وقتا به بهانه ایی تمام فکرم پر میکشه به دوران بچگی امروزم نمیدونم از اثرات « سفره های خانجون» آقای فروتن بود یا ماه رمضون هر چی که بود
Read More »لبو ؛ همسفر بالیوودی و شب یلدا
یکی از راههای وقت کشی تو هواپیما دیدن فیلمه. مخصوصا اگر مدت زمان پروازت طولانی باشه اما از اون جالب تر که شاید هر کسی این شانس رو نداشته باشه دیدن یک فیلم زیبا
Read More »اینروزا؛ دلم اونروزا رو میخواد
اینروزا؛ دلم اونروزا رو میخواد اونروزایی که با تشک های صندلی برای خودمون خونه می ساختیم و سقفش رو هم با ملافه یا چادر میپوشوندیم و؛ اون برای ما میشد قشنگترین و امن ترین
Read More »همون آش و همون کاسه
زمانی که مدرسه میرفتم ، همیشه بهمون تذکر میدادند که در راه مدرسه اگه دم خونه ای یا گوشه ای کاغذ تا شده دیدین اصلا طرفش نرید و نخونینش که بد گیر میوفتین.اما هیچوقت
Read More »