وقتی تنها مسافرت میکنی فرصت بیشتری داری که به دور و برت دقت کنی مخصوصا اگه راه طولانی باشه
وقتی با یک ساعت تاخیر سوار هواپیما شدم اینقدر خسته بودم که واقعا چشمم چیزی جز بالش و پتوی روی صندلیم رو نمیدید
اما دیدن مسافر بغل دستیم و حرکات مرتب و منظمش خواب رو از سرم پروند
مسافر بغل دستیم آقای محترمی بود که بسیار دقیق و مرتب بود اینو به این دلیل میگم که وقتی که خواستم سر جام بشینم با ادب بلند شد
و کمک کرد که ساکم رو سر جاش بذارم
کمی که نشست خیلی مرتب از توی کوله پشتیش کیندل( کتاب الکترونیکی) رو در آورد و بعد از اینکه عینکش رو زد شروع کرد به
خوندن
هواپیما که خواست بلند شه عینکش رو در آورد و کتاب الکترونیکیش رو بست خیلی مرتب کذاشتش توی جلدش وبرش گردوند توی
کیفش
بعد یک کیف کوچکتر در آورد از توش هد فونش رو بيرون آورد و گذاشت روی پاش و این نشون میداد که دوست نداره از گوشی های
هواپیما استفاده کنه بعد تلفنش رو خاموش کرد و گذاشت توی کوله اش بعدم سرش رو تکیه داد به صندلی و احتمالا چشمهاشو بست
وقتی که هواپیما بلند شد همین بساط دوباره تکرار شد یعنی کیندل رو در آورد جلدش رو برگردوند به کوله عینک رو به چشمش زد و
هد فونش رو گذاشت رو گوشش و بدون اینکه گوشیش رو وصل کنه شروع کرد به کتاب خوندن
کمی که گذشت مهماندار حوله های گرم و مرطوب رو آورد و بدستمون داد من همانطور که داشتم دستها مو باهاش پاک میکردم چشمم
به آقای محترم افتاد که با حوله مرطوب سخت افتاده بود به جون مونیتور جلوش خوب که اونو پاک کرد نوبت کنترل تلویزیونش شد
اون رو هم حسابی تمیز کرد
همان موقع با خودم گفتم اين آقا بايد از اون آدم تميز ها باشه شايد هم حتى كمى وسواسى ولى چه فکر خوبی ؛خوبه که منم همین کار رو
بکنم وبعد با یک حساب و کتاب کوتاه به این نتیجه رسیدم که معلوم نیست قبل از من چند نفر دست به این مونیتور و کنترل زدن تو
همين فكر ها بودم كه ناگهان همسفر تميز در مقابل چشمهای حیرت زده من حوله اى كه باهاش تمام صندلى و مخلفاتش رو تميز كرده
بود گذاشت روی صورتش و شروع کرد به ماساژ
اینجا بود که من دیگه نتونستم خودم رو نگه دارم و افتادم به خنده آخه اصلا نفهمیدم اون وسواس برای تمیز کردن اسباب های دورش
چی بود و اين دستمال کثیف رو به صورتش زدن چی بود.تنها کاری که به فکرم رسید این بود که پتو رو بکشم رو سرم و دور از چشم
همسفرم خنده ام رو کنترل کنم که البته اصلا کار راحتی نبود
و اما دستور این هفته
در هواپیما میون غذا ها سالادی بود که هم خوشمزه بود و هم خوش رنگ اما مقدارش بقدری کم بود که همون موقع تصمییم گرفتم که
در اولین فرصت درستش کنم و امروز همون فرصت است پس بهمراه تو درستش میکنم
موادی که برای «سالاد وسواس بی مورد» لازم داری
عشق بمقدار کافی
انبه خرد شده یکی بزرگش
سبزی های مخلوط سالادی یا کاهو هر چقدر دوست داری
فلفل های شیرین رنگی حلقه شده سه تا
تخم مرغ پخته و رنده شده دوتا
آب لیموی تازه دو قاشق سوپخوری
روغن زیتون اعلا یک چهارم فنجون اندازه گیری
سیر نازنین له و ریز شده یک حبه درشتش
نمک و فلفل هر چقدر صلاح میدونی
در یک کاسه مناسب سیر عزیز ؛ آب لیموی تازه ؛روغن زیتون ؛ نمک و فلفل رو بریز و حسابی مخلوطش کن بعد تمام مواد سالاد رو
بغیر از تخم مرغ بریز روی سس و حسابی مخلوطشون کن. بعد که این اتفاق افتاد سالاد رو در یک ظرف قشنگ بریز و تخم مرغ پخته
رو روش رنده کن بعدم مثل همیشه در کنار اونی که دوست داری نوش جان کن
برای رسیدن به سفره اینترنتی فیس بوک اینجا کلیک کن
به به چه سالاد خوش رنگ و آبي من هم بدون وسواس ميرم كه درستش كنم ممنون
نوش جان فاطی نازنین
شاد باشی
vaghean az tahe del khandidam vaghti hamsafaretun dastmalo zad be suratesh!!! man age budam boland boland mikhandidam!!!!
mamnun az dasture salad lili jun
رسیدن بخیر و مرسی از خاطرات قشتگت
مریم جون کنترل خنده وقتی سوژه بغل دستت نشسته خیلی سخته
🙂
شاد باشی عزیزم
ممنون سیمین نازنین
شاد باشی